آل سعود بالاخره حکم اعدام شیخ بزرگ شعیه "آیت الله نمر باقر النمر" را به حکم جاسوسی و تروریسم دیروز اجرا کرد.
خبر شهادت این عالم بزرگ دینی و رهبر شجاع مردم مسلمان و شیعه عربستان، شوکی بزرگ بر پیکره جهان اسلام از شیعه و سنی وارد کرد.
هر کدام از طیفهای مختلف سیاسیون، احزاب، علما و اقشار مختلف مردم نسبت به این حرکت ددمنشانه حکومت آل سعود و سیاست دیوانهوار این خاندان صهیونیسم واکنش نشان دادند و آن را محکوم کردند.
به قطع با توجه به شرایط کنونی جهان اسلام و سیاستهای خالی از هر گونه منطق عربستان سعودی میتوان گفت: اعدام شیخ بزرگ شیعیان عربستان، دیکته سر تا پا غلط کودک نامشروع و عقبمانده دبستانی بود که معلمی جنونزده آن را خوانده و او نوشته است، ، کودکی که در عالم سیاست پشت به دیوار لرزان جلب اعتماد کشورهای مستکبر کرده و به خیال خود از عفریت پیر کشتار و رعب و وحشت به دنبال بنایی مستحکم برای ماندگاری در صحنه مبادلات سیاسی می گردد.
واقعیت امر این است که اعدام یک عالم بزرگ دینی و ریختن خون رهبر مسلمان به جرم جاسوسی! تروریسم، چنان دروغ بزرگی بوده و است که فقط از بیمار خطرناک دو قطبی بر میآید.
فحشای سیری ناپذیر، تبدیل شدن به خون آشامی که هر چه مینوشد باز هم تشنه است، ادعای ایمان از عده ای که سر تا پا کفرند همه و همه نشانه زوال تدبیر و عقل است و این خود حلقه مفقوده فروپاشی یک حکومت است.
تاختن به دین اسلام در لوای پرده داری خانه خدا، احیا و گسترش وهابیگری در سرزمین وحی الهی و توحید، کشتن مسلمانان در حریم امن الهی، ریختن خون همسایه مسلمان به جرم بیگناهی، تبیعت از گرگ درنده کودککش اسرائیل به بهانه امنیت و استقلال حکومتی، همنوا شدن با شیطان بزرگ آمریکا و تبدیل شدن به شیطانکی احمق، درافتادن با مردم خودی، ضایع کردن حقوق زنان، حراج سوخت فسیلی و بیت المال و خرج آن برای عیاشی و زنبارگی و ریختن قبح تمامی زشتهای اخلاقی و بدمرامیهای سیاسی و .. تا تغییر جنسیت وزیر امور خارجه و ... همه وهمه فقط از حکمرانی کافر برمیآید که بنابر گفته قرآن کریم « إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ ?6? در حقیقت کسانى که کفر ورزیدند چه بیمشان دهى چه بیمشان ندهى بر ایشان یکسان است [آنها] نخواهند گروید (6)خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ ?7? خداوند بر دلهاى آنان و بر شنوایى ایشان مهر نهاده و بر دیدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى دردناک است (7) »
اما طغیان کفر که در پی خود ظلم به همراه دارد در پس ضعف حق و منفعل عمل کردن مظلوم است، اگر ظالم طالب حق کشی مظلوم است، مظلوم باید مطالبه گر حقوق خود باشد. اگر رهبر ظالم، شیطان رجیم است، رهبری گروه حق را خدای رحیم دارد و پیروزی با خداوندگار است به شرط اینکه « از تو حرکت از خدا برکت.»
اما اگر از دریچه ای دیگر به این جنایت نگاه کنیم، این جنایت تنها به دلیل قدرت و خشونت و ظلم حکومت آل سعود نیفتاد چرا که تجربه نشان داده است ؛ سکوت در برابر ظالم،سرمایه گذاری بر ستمگری است! سکوت در برابر ظلم پرده نجابت و مظلومیت را به کثافت و محقوریت تبدیل میکند! آنجا که ملتی مسلمان – مردم عربستان - با خفت و خواری، سرسپردگی به حکومتی ضد اسلامی، ضد بشری، ضد حقوق بشری و از همه بالاتر مبتلا به انواع بداخلاقیهای رفتاری را به جان میخرند و دم نمیزنند، نه تنها زنان و مردان، همسایگان و دوستان از همجواری با آنها آسایش نخواهند داشت بلکه علما و فقها و مردم خود آن سرزمین نیز جانی به سلامت و شبی را با راحتی به صبح نخواهند رسانید.
آنجا که برادران دینی مسلمان پشت یکدیگر را محکم نگرفته و اتحاد نداشته باشند، ریخته شدن خون برادر مسلمان برایشان عادت شده باشد! از محل تولد اسلام بانگ حمایت از تروریسم، حمایت از صهیونیسم، حمایت از گروههای تکفیری، حمایت از هر آنچه به غیر از خدا باشد به گوش میرسد و برای مشروعیت بخشیدن به آن خون بیگناهان به راحتی به زمین ریخته میشود.
زمانی که آل سعود توسط کودکانی نابخرد، هدایت میشود، لشکر کشی به کشور همسایه امری مجاز، کشتن مردم یمن و بحرین کاری منطقی، حمایت از داعش و سایر گروههای تروریستی واجبی صواب میشود و در همین زمان صدای کشورهای اسلامی در گلو خفته میشود؟
به راستی سؤال اینجاست که وقتی مسلمانان در لباس احرام با لب تشنه در حریم امن الهی در روز عید قربان ذبح می شوند، صدای دادخواهی و حق طلبی ملل مسلمان به گوش کدامین دادگاههای بین المللی رسید؟ کدام دولت مسلمان بارقه امید را در دل ملل مظلوم و مصبت زده به خوبی روشن کرد؟ کدام چشم برای گرسنگی، یتیمی، مجروحیت و شهادت کودک یمنی که زیر خروارها آوار ظلم و ستم آواره شده است، میگرید؟
دیروز هم که شیخ نمر کشته شد و سؤال اینجاست که :
کدام صدای بلند از دولتهای اسلامی به گوش رسید؟
آیا عربستان از فراخوانده شدن سرکنسولگری خود واهمه دارد؟
آیا از اعتراض خیابانی در کشورهای اسلامی خواهد ترسید؟
آیا اعتراضات خشمگین مردمی و خسارت زدن به کنسولگری یک کشور – هر چقدر هم که ظالم باشد- به آتش کشیدن پرچمش شیخ نمر را زنده می کند؟
آیا در برابر مواضع علمای دینی، سر کُرنش به زمین زده و دست عذرخواهی به سینه خواهد گذاشت و دست ندامت به دندان خواهد گزید؟
آیا وقت آن نرسیده است تا کشورهایی قدر و مسلمان مانند ایران اسلامی، با موضعی جدی خارج از محدوده بیانیه و .. حاکمان عربستان را به دادگاه ویژه جنایات ضدبشری بکشانند و به عنوان ام القرای اسلام وارد عمل شود؟
جواب تمام این ها یک "نه" بزرگ است!
ولی اگر این حرکات این اعتراضات و این واکنش ها به صورت مستمر نسبت به دستگیری، زندانی شدن، شکنجه شیخ نمر صورت می گرفت او بدون شک امروز زنده بود و شیعیان عربستان رهبری مقتدر را از دست نداده بودند.
و با باید پرسید:
آیا وقت آن نرسیده است تا کشورهایی قدر و مسلمان مانند ایران اسلامی، با موضعی جدی خارج از محدوده بیانیه و .. حاکمان عربستان را به دادگاه ویژه جنایات ضدبشری بکشانند و به عنوان ام القرای اسلام وارد عمل شود؟
آیا به راستی از رئیس جمهوری ایران که هنوز بعد از گذشت یک روز از کشته شدن یک عالم شیعی موضع نگرفته است، این حرکت را محکوم نکرده است، به مردم داغدار و شیعه عربستان تسلیت نگفته است، در غم علمای بزرگ خود را به عنوان یک روحانی شریک نکرده است، می توان توقع موضعی محکم داست ...!!
آیا دیپلماسی لبخند در برابر اینچنین جنایتی، اخمی واقعی به دور از تشریفات دیپلماسی بر چهره خواهد آورد؟
شیخ نمر را مظلومانه به تاریخ سرخ شهادت پیوست و وای بر ما ... که باید دهن کجی یک حکومت وهابی را در برابر خواست علمای جهان اسلام در برابر آزادی مردی عالم و عالمی آزاده تحمل کنیم و دم نزنیم.
وای بر ما که باید مرگ باور نکردنی یک عالم بزرگ اسلام را مخابره کنیم و فقط بیانیه صادر کنیم و تأسف بخوریم که چه شد و چه خواهد شد و چرا اینگونه شد و..
وای بر ما که باید بر ورق های تاریخ نگاه کنیم و ببینیم کجا صبر خدا در برابر این جنایات به پایان می رسد و آل سعود پیشیمان خواهد شد و ما دست بر روی دست خود گذاشته و همچنان خبر شهادت ها را مخابره می کنیم .
انتهای پیام/ ت